هیئت جوانان دارالمهدی( عج) سبزوار

السلام علیک یا فاطمه زهرا

  جشن شام میلاد امیرالمومنین(ع)

سخنران:استاد مریدیان

مدیحه سرایی مداحان اهل بیت

مکان:شهرک توحید بلوک4 خیابان فرزانگان خیابان شمس 12متری مثنوی پلاک26

گزیده ی ازسخنان ارزشمند استاد مریدیان که درابتدا حدیثی را نقل کرد ازامام صادق(ع)که فرمودن خداوند سه چیز را به امت پیامبر داده وبه امت های دیکر نداده

این سه چیز

1)سه ماه عزیز رجب -شعبان -رمضان

2)سه شب عزیز 13/14/15رجب که مردم در مساجد اعمال اعتکاف را بجا می اورند

3)سه سوره قرآن کریم یاسین-ملک-قول والله احد ودر ادامه چند داستان زیبا از کرامات امیر المومنین خطاب کردن

برای دریافت فایل صوتی به قسمت پایین مراجعه کنید

 

سخنرانی استاد مریدیان :

 

 
  
 

شعرخوانی شاعرجوان برادر حمید آزادواری-ومدح خوانی برادر سیدابوالحسن ذاکری

دریافت

 

مراسم میلادحضرت امام جواد(ع)وحضرت علی اصغر(ع)

 

 

سخنرانی

سخنرانی حجت الاسلام روشنی

 


دریافت
مدح وسرود مداحان برادر حسین خداشاهی-برادر سید ابوالحسن ذاکری

 

 


دریافت
تصاویرمراسم

واشعار خوانده شده توسط مداحان

 

 

 

 

 

 

 

مینویسم سر خط نام خداوند رضا

شعر امروز بپرداز به لبخند رضا

آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟

از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی ست؟

آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد

" عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد "

آسمان! از سر خورشید تو خواب افتاده؟

یا که از چهره ی این طفل  نقاب افتاده؟

بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود

" دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود "

آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت

روزی شعر مرا حضرت معصومه (س) نوشت

عدد سائل این خانه زیاد است امروز

شعر وارد شده از باب جواد است امروز

باز با لطف رضا (ع) کار من آسان شده است

کاظمین دلم امروز خراسان شده است

دوست دارم که بگردم حرم مولا را

بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را

بنویسید که تقویم بهاری بشود

روز او روز پسر نام گذاری بشود

خالق از دفتر توحید جناس آورده

جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟

شک ندارم که از این حیله ی ابتر مانده

رو سپیدیست که بر چهره ی کوثر مانده

به رضا (ع) طعنه زدن جای تأسف دارد

گر چه یعقوب شده، مژده ی یوسف دارد

این جوان کیست که معنای قیامت شده است

سند محکم اثبات امامت شده است

گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است

با پیمبر (ص) صفت مشترکش بیشتر است

این جوان کیست که سیمای پیمبر (ص) دارد

بنویسید رضا (ع) هم علی اکبر (ع) دارد

اهلبیت آینه ی بی مثل قرآن اند

این جوان کیست که از خطبه ی او حیرانند؟

نسل در نسل، شما مایه ی ایمان من ید

من نفس می کشم از اینکه شما جان من ید

نزند دشمنت از روی حسادت نظرت

چند روزیست پریشان شدم آقا! پسرت...

غصه ای نیست اگر این همه دشمن دارد

پسرت حرز تو را تا که به گردن دارد

پسرت مثل علی(ع) بوده، امیر است امیر

پسرت چشمه ی جوشان غدیر است غدیر

آخر شعر من از قلب هدف می گذرد

کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد

تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست

چون که بی نام علی (ع) ماه رجب کامل نیست

یا علی (ع) یا اسد الله عنان دست تو است

جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است

شاعر:مجیدتال

 

به هوش باش و از این دست دوستی بگذر
به هوش باش که از پشت می زند خنجر
به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند
عجوزه های هوس، مطربان خُنیاگر
چنان مکن که کَسان را خیال بردارد
که بازهم شده این خانه بی در و پیکر
بدا به ما که بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحت دین مصطفی کافر
به این خیال که مرصاد تیر آخر بود
مباد این که بشینیم گوشه ی سنگر
که از جهاد فقط چند واژه فهیمیدیم
چفیه، قمقمه، پوتین، پلاک، انگشتر
بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد
در آن رکاب نباشم سیاهی لشگر
بدا به حال من و خوش به حال آن که شده است
شهید امر به معروف و نهی از منکر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بی وضو نتوان خواند سوره ی کوثر
زبان وحی، تو را پاره ی تن خود خواند
زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟
چه شاعرانه خداوند آفریده تو را
تو را به کوری چشمان آن هو الابتر
خدا به خواجه ی لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر
چه عاشقانه، چه زیبا، چه دل نشین وقتی
تو را به دست خدا می سپرد پیغمبر
علیست دست خدا و علیست نفس نبی
علی قیام و قیامت علی علی محشر
نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند
همین که قافیه ی این قصیده شد حیدر
عروسی پدرِ خاک بود و مادرِ آب
نشسته اند دو دریا کنار یک دیگر
شکوهِ عاطفه ات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع انگشتر
همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست
چنان که وصله چادر برای تو زیور
یهودیانِ مسلمان ندیده اند آری
از این سیاهیِ چادر دلیل روشن تر
حجاب روی زمین طفل بی پناهی بود
تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر
میان کوچه که افتاد دشمنت از پا
در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو
نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
‏که زیر سایه آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه می رسد آخر

شاعر :حمیدرضا برقعی

 

تعجیل در فرج ونثار روح شهدا صلوات

 

   مراسم شام ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها

گزیده ی ازنکات وبیانات حجت الاسلام محمد اسماعیل زاده

 نام اصلی دختر رسول خدا چی بود؟فاطمه از فتمه می آید یعنی بریده شده

فتم یعنی بریده شده: ونکته ای دیگر این است فاطمه نامی بوده است که قبل از اسلام هم می گذاشتند ونام 9نفر ازاجداد رسول خدا(ص)فاطمه بوده ونام چند تا دیگر عاتکه بوده

که مثلاشعری رابرای رسول خدا گفتند:یابن تواهر وزواکین ویابن فواتم والعوطک یعنی ای رسول خدا(ص) فرزند فاطمه ای
حجم: 7.28 مگابایت
پس فاطمه بریده شده فاطمه زهرا(س) از چه چیزی بریده شده بود. فاطمه زهرا نامی بود که خداوند عزوجل برای دختر رسول خدا انتخاب کرد وبه رسو ل خدا(ص) فرمود اسم دختر را بذار فاطمه وبریده شده از تمام زنان وجایگاه ان حضرت خیلی بالا بود وهمین بود که می گویم اسلام علیک سیدة نساء العالمین ویعنی: سروری همه ای تمام زنان عالم وفاطمه ی زهرا(س)رانمی شود در کنار زنان دیگر کذاشت.

ومعنای دیگر فاطمه بریده شده از جهل است ویکی دیگراز نام های آن حضرت محدثه بود یعنی کس که حدیث براونازل می شد وجبرئیل خدا برفاطمه اخبار غیبی رامی گفت وان شا الله زنده باشیم کتابی نزدامام زمان (ع) است نام ان صحیفه فاطمه ودر آن کتاب اخبار غیبی وجود دارد وتا اخر  قیامت درآن آمده است

ومعنای دیگر  نام فاطمه بریده شده از هربدی وشررو دیگر معنای آن بریده شده از لذت های دنیا بود  

 

(اشعار خوانده شده از برادر حسین خداشاهی)

ساقی به پیاله باده کم می ریزی
این میکده را چرا به هم می ریزی؟!

از گردش ساغرت شکایت دارم
آسوده بریز! بنده عادت دارم

با خستگی آمدم؛ فرح می خواهم
سجاده و تسبیح و قدح می خواهم

ما قوم عجم به باده عادت داریم
بر پیر مغان «علی» ارادت داریم

بر طایفه مان نگاه حق معطوف است
میخانه ی شهر طوس ما معروف است

من اهل ری ام؛ مست ولی اللهم
یک خمره میِ سفارشی می خواهم

در روز ازل که دل به آدم دادند
فریاد زدم؛ پیاله دستم دادند

فریاد زدم علی - پناهم دادند
این گونه به این میکده راهم دادند

با دیدن این شوق عنایاتی کرد
لبخند علی مرا خراباتی کرد

من مستِ مِی ابوترابم یک عمر
سر زنده به نشئه یِ شرابم یک عمر

یک ثانیه بی شراب نتوانم زیست
در مذهب ما حلال تر از مِی نیست

جامی بده لب به لب، خرابم ساقی
از مشتریان خوش حسابم ساقی

ساقی بده باده ای که گیرا باشد
از خُم کهنسال تولا باشد 

ساقی بده باده ای که روشن باشد
خوش رنگ و زلال و مرد افکن باشد

زُهاد پر از افاده را دل خور کن
با نام خدا پیاله ها را پر کن

بد مستیِ من قصه ی پر دنباله است
زیرِ سرِ باده ای صد و ده ساله است

این بزم مرا اهل سخن می سازد
تنها مِی کوثری به من می سازد

من معتقدم باده سرشتی دارد
انگور نجف طعم بهشتی دارد

می داخل خُم سینجلی می گوید
قُل می زند و علی علی می گوید

هُوهُویِ تمام خمره ها را بشنو
تفسیر شگرف «هل اتی» را بشنو

با تلخی این دُرد، رطب می چسبد
با حال خوشم توبه عجب می چسبد

گویم به تو حرف عشق بی پرده علی
این شور، مرا به رقص آورده علی

با غصه و غم عجب وداعی  دارم!
سرمست توام! چه خوش سماعی دارم!

هوُ هوُ نکنم؛ جنون مرا می گیرد
این دل به هوای کربلا می گیرد

دیوانه ترم نکن، کجا می کِشیم!؟
سمت حرم دوست چرا می کِشیم؟

تا طور کشانده ای، عصا می خواهم
یک تذکره یِ کرببلا می خواهم
(شاعروحید قاسمی)

(اشعار خوانده شده از سید ابوالحسن ذاکری)

در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم

خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم

در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم

نام شیرین تو  بردم فاطمه! شاعر شدم

رشته‌ای بر گردن ابیات من افکنده دوست

می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوست

ناگهان دیدم میان خانه‌ی پیغمبرم

چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم

چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم

تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم

از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک

آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک

ای محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند

خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند

دیدنش بار رسالت را سبکتر می‌کند

دختر است اما برایت کار مادر می‌کند

دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین

می‌شود ام ابیها، هر دو باهم، بعد از این

یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار

با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چکار؟

تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار

بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار

قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه!

قصه‌ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه!

در هوای عاشقی با هم کبوتر می‌شوید

هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید

هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید

هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شود

بیت‌هایم بر درِ بیت تو زانو می‌زنند

شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند

در کسا، بی پرده با الله صحبت می‌کنی

هل اتی را سفره‌ی نور و کرامت می‌کنی

فکر خلقی، نیمه شب با حق که خلوت می‌کنی

در غم همسایه، ترک خواب راحت می‌کنی

مادری الحق چه می‌آید به نامت، فاطمه!

می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه!

امتحان پس داده‌‌ای در آسمانها پیش از این

سالها بر عرش می‌تابید نورت چون نگین

حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین

واقعاً “الحمد للهِ ، رب العالمین”

جلوه‌ی نور تو را تنها خدایت دید و بس

فاطمه! قدر تو را تنها علی فهمید و بس

عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت

با تبسم خستگی را از علی پوشاندنت

در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندت

پیش نابینا میان حِصن چادر ماندنت

حجب میراثت، حیا سایه نشین چادرت

داده دل حتی یهودی هم به دین چادرت

سفره‌‌ی نان خالی اما سفره‌ی انعام پُر

خانه‌ات میخانه، ساقی با سخاوت، جام پر

از تو راضی و دلش از گردش ایام پر

کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پر

ای زبانت ذوالفقارِ حیدر بی‌ذوالفقار!

بت شکن! برخیز، بسته دست او را روزگار

 

شاعرقاسم صرافان

فایل صوتی سخنرانی حجت الاسلام سماعیل زاده

 


دریافت
تصاویرمراسم

 

 

    مراسم فاطمیه دهه ی دوم 93

فایل صوتی سه شب مراسم فاطمیه93


 تصاویر مراسمات

  •  
  •  

تصاویر محرم92